|•~𝑟𝑒𝑞𝑢𝑒𝑠𝑡𝑒𝑑 𝑠𝑐𝑒𝑛𝑎𝑟𝑖𝑜
(درخواستی)
وقتی خیلی کیوت میپری روکولشون و سعی میکنی بوسشون کنی"به عنوان خواهرشون"
نامجون:*میخنده و از خجالت میکشه* تو چرا انقدر کیوتی آخه * سرشو خم میکنه تا بتونی بوسش کنی*
▪︎▪︎▪︎
جین:*ازت دور میشه گارد میگیره*چه خبره ا.ت؟ چه نقشهای برام داری؟
ا.ت: فقط میخواستم ماچت کنم !
جین: چرت و پرت نگو همین دودقیقه پیش میخواستی خفم کنی ! من گاردمو پایین نمیارم !
▪︎▪︎▪︎
یونگی:*اونم خم میشه و گونتو میبوسه ولی بعد خجالت میکشه* خب دیگه...برو به کارات برس...
▪︎▪︎▪︎
جیهوپ:*خم میشه تا پشتش سوار شی* از کی انقدر مهربون شدی؟ هوم؟
ا.ت: از الان !
جیهوپ: خب مهم نیست...به سوی بینهایت و فرا تر از آننننن
▪︎▪︎▪︎
جیمین:*هنگ کردن* چه شده...ا.ت چرا باید یهویی ابراز علاقه کنی؟
ا.ت: همینجوری !
جیمین:ا.ت تو یکاری کردی که الان اینجوری داری مهربون میشی...بگو ببینم چیکار کردی پدر فلاننننن* با دمپایی میزاره دنبالت*
▪︎▪︎▪︎
تهیونگ:*بهت با تعجب زل میزنه* من دوست دختر دارم
ا.ت: من خواهرتم !
تهیونگ:*میاد بغلت میکنه و سرتو نوازش میکنه* میدونم میدونم...سینگلی بدردیه...
ا.ت:میکشمت کیم تهیونگگگگگ*تلاش برای دریدن تهیونگ با دندان ها و ناخون های خویش*
▪︎▪︎▪︎
جونگ کوک:*خجالت میکشه یه لبخند خرگوشی تحویلت میده* چه خبر شده؟
ا.ت:هیچی ! میخواستم ابراز علاقه کنم !
جونگ کوک:*میخنده*آیگو...دخترهی کیوتچه..به خودم رفتی !*خم میشه به پشتش اشاره میکنه* بپر بالا !
▪︎▪︎▪︎
وقتی خیلی کیوت میپری روکولشون و سعی میکنی بوسشون کنی"به عنوان خواهرشون"
نامجون:*میخنده و از خجالت میکشه* تو چرا انقدر کیوتی آخه * سرشو خم میکنه تا بتونی بوسش کنی*
▪︎▪︎▪︎
جین:*ازت دور میشه گارد میگیره*چه خبره ا.ت؟ چه نقشهای برام داری؟
ا.ت: فقط میخواستم ماچت کنم !
جین: چرت و پرت نگو همین دودقیقه پیش میخواستی خفم کنی ! من گاردمو پایین نمیارم !
▪︎▪︎▪︎
یونگی:*اونم خم میشه و گونتو میبوسه ولی بعد خجالت میکشه* خب دیگه...برو به کارات برس...
▪︎▪︎▪︎
جیهوپ:*خم میشه تا پشتش سوار شی* از کی انقدر مهربون شدی؟ هوم؟
ا.ت: از الان !
جیهوپ: خب مهم نیست...به سوی بینهایت و فرا تر از آننننن
▪︎▪︎▪︎
جیمین:*هنگ کردن* چه شده...ا.ت چرا باید یهویی ابراز علاقه کنی؟
ا.ت: همینجوری !
جیمین:ا.ت تو یکاری کردی که الان اینجوری داری مهربون میشی...بگو ببینم چیکار کردی پدر فلاننننن* با دمپایی میزاره دنبالت*
▪︎▪︎▪︎
تهیونگ:*بهت با تعجب زل میزنه* من دوست دختر دارم
ا.ت: من خواهرتم !
تهیونگ:*میاد بغلت میکنه و سرتو نوازش میکنه* میدونم میدونم...سینگلی بدردیه...
ا.ت:میکشمت کیم تهیونگگگگگ*تلاش برای دریدن تهیونگ با دندان ها و ناخون های خویش*
▪︎▪︎▪︎
جونگ کوک:*خجالت میکشه یه لبخند خرگوشی تحویلت میده* چه خبر شده؟
ا.ت:هیچی ! میخواستم ابراز علاقه کنم !
جونگ کوک:*میخنده*آیگو...دخترهی کیوتچه..به خودم رفتی !*خم میشه به پشتش اشاره میکنه* بپر بالا !
▪︎▪︎▪︎
۹.۲k
۰۲ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.